احتمالاً این جمله را شنیده اید: «همهی این کارها را به خاطر تو انجام میدهم.» این جمله معمولاً با پاسخی سرد مواجه میشود: «مگر من خواستم که این کار را کنی؟»
یایید روراست باشیم: اطرافیان ما نیازی به فداکاریهای ما ندارند. این خودنمایی در اغلب موارد آنها را منزجز و عصبانی میکند. تنها استثنای این موقعیت رفتار هموابستگی است، زمانی که هر دو طرف از داشتن چنین رابطهای احساس رضایت میکنند.
میگویند اسبی بود که در روستا از همه بیشتر کار میکرد، اما هیچوقت کدخدای روستا نشد. دیر یا زود شما هم با این واقعیت ناخوشایند رو به رو خواهید شد: رئیس و همکاران تان متوجه خواهند شد که شما حاضر به انجام هر کاری هستید؛ و در همان حال که شما با فشار بیش از اندازه به خودتان، به سلامتی تان آسیب میزنید، آنها با خونسردی در شبکههای اجتماعی میچرخند یا حین نوشیدن قهوه مشغول غیبت کردن میشوند. آیا انتظار داشتید رئیس تان همانطور از سختکوشی تعریف و تمجید کند که مربی مهدکودک تان از شما میکرد؟
هیچ کس مجبور نیست به خاطر اینکه چشمهای زیبا، ۳ فرزند و مادری بیمار دارید و اجاره خانه و قسط وام میدهید، با شما خوب تا کند. کارفرمای شما باید همیشه در درجهی اول به کیفیت کارتان توجه داشته باشد. اگر سودی برای محل کارتان ندارید، خودتان را برای اینکه هر لحظه شخص پرانرژی و سختکوش تری جایگزین تان شود، آماده کنید.
فناوری مدرن با چنان سرعتی در حال پیشرفت است که ممکن است شغل تان ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر وجود نداشته باشد. این بدان معنی است که باید همیشه آمادهی یادگیری چیزهای جدید و ارتقای خود برای تخصص یافتن در حوزهی کاری تان آماده باشید.
ساخت ویژن بُرد (تابلوی آرزوها) با تصاویر خانههای مجلل، سواحل رویایی و ماشینهای گران قیمت بی فایده است. این ترفندها تا زمانی که برای رسیدن به اهداف تان فعالیت و تلاش نکنید، بی تأثیرند. به علاوه، این کارها خطرناک هم هست، چرا که اغلب به شما یاد میدهند که چطور با بازی دادن دیگران به اهداف خود برسید.