اولش همه چی خوب بود تا اینکه فکر کردم پس هدف من تو زندگی چیه ؟
دوباره وارد بازی مرغ و تخم مرغ شدم و دور ابطال . اولش گفتم هدف من بهتر کردن زندگش بقیه است. خوب هم بودا . ولی نمیدونم چرا از خودم فاصله گرفتم و مدام تو فکر بقیه بودم ... دیدم این هدفم همچین خوب نیست . از طرفی هم می دونم خودم قبله عالم فرض کنم که دیگه بد از بدتره.
بعد گفتم اصلا چرا باید هدف داشته باشیم و معنای زندگی مون را گره بزنیم به دنیای خارج .
شاید احساس کم ارزشی میکنیم که اینطوریه ...
نمیدونم والا ...
شاید هم شکل دیگه غوطه ور شدنم تو رویاست