آزاد و رها

همه ما تجربه ها و بحران های مشابه داریم که خواندنش دید جدیدی بهتون میده .... شما تنها نیستین.....خوش اومدین

آزاد و رها

همه ما تجربه ها و بحران های مشابه داریم که خواندنش دید جدیدی بهتون میده .... شما تنها نیستین.....خوش اومدین

پنجشنبه و جمعه 10 و 11 آبان

 خدا یا شکرت که هر روز یه فرصت و موقعیت جدید بهمون می دی که میشه گذشته را فراموش کرد

1- الان شنبه صبحه دیدم یادآوری وقایع 5 شنبه چه سخته . گفتم چه خوب آدم یادش میره و انگار هر روز ریست میشیم و تا نخوایم بریم سراغ گذشته پیداش نیست . 


2- پنجشنبه خونه مامانم دعوت بودیم و خواهرم بود ولی شوهرش را خودش نگفته بود بیاد( عقد هستن) تو اتاق یه خرده گریه کرد از دست شوهرش. شوهرش خیلی خیلی خسیسه . از بیرون هر کی خواهرمو ببینه میگه خوشبحالش  چه خوشبخت شده. هم خودش و هم شوهرش دکتر هستن و حالا قراره برن توی یه خونه تو محله خیلی باکلاس بشین. ولی تازه به دوران رسیدگی شوهرشو کسی نمیبینه . خسیس در حد خدا است. یعنی اونقدر که من اصلا نمیتوانم هضم کنم چرا. همه پولای خواهرمو که سرکار رفته بود گرفت یه ماشین مدل بالا خرید انداخته زیر پای خودش. بعد هم حساب کرده چون نصف پول ماشینو دادی نصفشو به نامش زد. یعنی بیرون میرن خواهرم باید 50 درصد پول غذا را بده. یه جوراب هم واسه خواهرم توی این دوران عقد نخریده. حالا همه به کنار مدام به خواهرم سرکوفت میزنه چرا مارک جهزیه ات که واست خریدن سامسونگه چرا بوش نیست. چرا خانوادت فلان کار نمیکنن. از ما یاد بگیر خودشون هیچ کاری نکردن مثلا شب یلدایی کیک لواشک خریدن اونم میزنه تو سر خواهرم. لامصب اونقد زبون بازه که هرچی میگی یه جوابی توی آستینش داره و تازه تهش متهمت میکنه. خیلی زبون دارن. هیچی گردن نمیگیره. منم گفتم دیگه به خواهرم مشاوره ندم . که دخالت نکنم . خدا خیرش نده مگه مال دنیا چیه همش تو فکر همین کاراست. 


3- جمعه هم رفتم خانه مادرشوهرم . به جز دومورد بقیه چیزا خوب بود. اصلا نمیخوام پرونده شو باز کنم . من احترام خودمو میگذارم و فاصله مو حفظ میکنم . تا اونجا که بشه خونشون نمیرم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد